تصادف

ساخت وبلاگ

کسی را دیدم که شبیه تو بود. رفتم جلو.

- ببخشید! ساعت چند است؟

نگاهم کرد. ساعت نداشت.

- شما من را یاد کسی انداختید.

می دانستم وقت مناسبی برای پرسیدن نیست. تو برای زمان و مکانی دیگر بودی. اشاره کرد به ساعت روی دیوار. اشاره کردنش هم عین تو بود، آن وقت که به خیابان اشاره کردی. چه زمان تنهایی ست! 

- ممنونم.

لبخند.

كلمه بازي...
ما را در سایت كلمه بازي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aaminhadjaran3 بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:50