خواب

ساخت وبلاگ
تا حالا چند بار خوابشو دیدم و تو خواب باهاش کمی گریه کردم و صدای گریه هاشو شنیدم. بعد صبح که بیدار شدم بهش پیغام دادم که دیشب خوابتو دیدم، روبراهی؟ و گفته: ای، بد نیستم. بعدم شوخی کردیم عین همیشه و دوتا فحش و اون دنبال کار خودش و من درگیر بغضی که تا شب مثل خوره جونمو می گزه. وقتی ۱۲ ساعت اختلاف ساعت بین تو و دوستت باشه دیگه نمیشه انتظار مکالمه ای بیشتر ازین داشت. بعدشم من که نمی دونم الان شرایط آون رابطه ی لعنتی ای که از اول پاش می لنگید چیه. اما هم او رو خوب میشناسم و هم دردی که داره تحمل می کنه رو تا حدودی می فهمم.

 

ازدواج موفق یه خواب خوشه که همه خیلی زود ازش بیدار میشن. اما گاهی اوقات تلخی این بیداری اونقدر زیاده که تمام دنیای شخص رو خاکستری می کنه. اگر با افت و خیز طبیعی یه رابطه بشه کنار اومد، که خیلی ها هم کنار میان، گاهی ضربه اونقدر کاریه که شخص رو مسخ می کنه و زخم هایی بهش می زنه که مرحمش فقط سکوت و بغض های فروخورده است.

دیشب هم خوابشو دیدم و امروز  هم همون مکالمه ی کوتاه که تو این یک سال گذشته بارها و بارها تکرار شده، مرور شد و من موندم و بغضی که تا شب قراره گلومو فشار بده.

- دیشب خوابتو دیدم.

- عه؟ طوریت که نشد؟ 

- هه، نه بابا اوکی بود. روبراهی؟

- ای بد نیستم. دارم میرم ایران. 

- چند وقت؟ 

- یه ماه.

- چه عالی.

- آره. من باید برگردم سر کار. به مریم و ری را سلام برسون.

- باشه. مراقب خودت باش. دلتنگتم [نیشخند]

- می تو [نیشخند]

كلمه بازي...
ما را در سایت كلمه بازي دنبال می کنید

برچسب : خواب,خوابگاه دختران,خواب به انگلیسی,خواب تلخ,خواب مار,خوابم میاد,خواب رفتن دست,خوابگاه دانشجویی,خوابگرد,خواب زده ها, نویسنده : aaminhadjaran3 بازدید : 186 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 12:05