در نعت «تنهایی»

ساخت وبلاگ
اینکه می گویند بشر «موجودی اجتماعی» ست بخش مهمی از داستان بشر است، اما همه ی داستان بشر نیست. بشر هر چقدر از حضور در اجتماع همنوعان و همفکران خویش لذت میبرد، به همان میزان هم در تنهایی و انزوای خود لذت می برد. اما به دلیل نامعلومی این بخش ظریف و حساس از ویژگی های بشر – یعنی اهمیت زندگی در انزوا - در طی تاریخ مغفول مانده و بجز در مواردی بسیار خاص و نادر در بعضی فرهنگ ها، عموما تمام سنت های بشریت پیرامون همان برداشت عمومی تعریف شده که «بشر موجودی اجتماعی» ست و بس. و داستان به همینجا هم ختم نشده و این غفلت تا بدانجا پیش رفته که امروز «تنهایی» را نوعی بیماری می پندارند و شخصی که دوستدار تنهایی خویش است را به انواع برچسب های ناشایست می آزارند.
اصولا تنهایی سازنده است. و بخش مهمی از این سازندگی به این خاطر است که شخص در تنهایی خود و در مورد موضوعات مختلف، تنها کافی ست با خودش کنار بیاید. البته این درست که تفکر در تنهایی الزاما در مسیر درست پیش نمیرود یا حتی ممکن است بخاطر نگاه یک سویه، جنبه های خاصی از موضوع مورد بحث نادیده بمانند و نتیجه ی حاصله ناگزیر غلط باشد؛ اما به هرحال در بسیاری مسائل که نتایج و عواقب آنها تنها متوجه زندگی شخصی فرد می شوند، نادیده گرفتن بعضی عوامل آنچنان آثار خسارت باری ندارد که بخاطر آن آدم قید تنهایی خودش را بزند و تن به مراودات و ملاحظات دنیای بیرونی خود بدهد. همین که شخص مجبور نیست در مورد هر موضوع، موافقت کس دیگری را کسب کند، خود، باعث می شود انرژی، وقت و بعضا هزینه ی زیادی هدر نرود؛ چنانچه اگر میزان انرژی و زمان و هزینه های هدر رفته ی یک شخص در طی زندگی اش با این فرض که «بشر موجودی اجتماعی ست» را در نظر بگیریم، به غایت بیشتر از خساراتی خواهد بود که همان شخص باید بخاطر اتخاذ تصمیم ها و زندگی به شکل انفرادی بپردازد.

اتاق خواب - وینسنت ون گگ
مزیت دیگر تنهایی، آرامش است. و اگر شخصی که تنهایی را برمی گزیند، کمی اهل حرکت هم باشد، در سایه ی این آرامش می تواند دست آورد های شخصی و اجتماعی مهمی داشته باشد. گواه این مساله در مشاهده ی کشفیات، اختراعات و مصنوعات بشر است. بزرگترین و بهترین اختراعات بشر در تنهایی خلق شده اند و به طور کلی «هنر» زاییده ی تنهایی انسان است؛ و تمدن بشر، تا حد بسیار زیادی، مدیون همین هنر و مصنوعات انسان های تنهاست. در حالیکه «دستاوردهای گروهی» بشر از تعداد انگشتان یک دست هم بیشتر نیستند. پشت هر اثر شکوهمند هنری یا اختراع و پیشرفتی، انسانی تنهاست که در آرامش انزوای خود توانسته از آثار مخرب زندگی اجتماعی فرار و در نهایت گامی برای پیشرفت تمام بشر بردارد. در حالی که تنها با نگاهی به اطراف (و نه تاریخ) می شود بسادگی مشاهده کرد که در نتیجه ی پایبندی به زندگی اجتماعی و سنت های آن، تا چه حد انسان ها خوار، شکست خورده، مغموم، مستاصل و بی فایده شده اند.
تاریخ پر از نام افرادی ست که در اثر قرارگرفتن در حلقه های اجتماعی نامناسب، خلق کننده ی بزرگترین خسارات بشریت بوده اند. جنگ ها، کشورگشایی ها و تلاش های بشر برای بسط یک ایدئولوژی و از بین بردن یک ایدئولوژی دیگر، همه نتیجه ی زندگی اجتماعی بشر هستند. و درست در همین حال می شود فهرست بلندبالایی از افرادی ارائه کرد که در پناه تنهایی، نه فقط زندگی خود، بلکه زندگی تمام بشریت را بهبود بخشیده اند.
«تنهایی» شکوهمند، سازنده و در عین حال، متاسفانه، در زندگی ای که اصلش بر اساس اجتماعی بودن بشر است، کمیاب و عزیز است.

كلمه بازي...
ما را در سایت كلمه بازي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aaminhadjaran3 بازدید : 242 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 12:05